کیارشکیارش، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

گوزل اوغلانلاریم

دندان شیری

سلام پسرای گلم ، از اخرین پستی که گذاشتم خیلی گذشته ببخشید وقت نکردم به وبلاگتون سربزنم و مطالب جدید بذارم. اما حالا باکلی عکس ومطلب اومدم .  اولین پست مربوط میشه به پسرگلم کیارش که در روز 15 اردیبهشت اولین دندون شیریش افتاد ، کلی با ذوق وشوق امدی پیشم ودندونت تو دستت بود و گفتی مامان ببین دندونم افتاد منم  بوسیدمت وگفتم عزیزم مبارکه ایشالا میخوای جاش یه دندون خوشگل و محکمتر در بیاریو زود از دندونت عکس انداختم.                                      ...
30 تير 1394

کوروش دوباره کچل میشود

این هم چند تا عکس از کوروش قبل وبعد از کچلی . موهای کوروش خیلی بلند شده بود ودر عین حال بسیار ضعیف بود کچلش کردیم شاید محکمتر بشه ریشه موهاش   کوروش با لباس مرد عنکبوتی     کوروش توی یه خواب ناز     عاشق عینکی وعینک بابایی رو زدی چشمای خوشگلت     اینم کوروش خان کچل                                                   &nb...
15 ارديبهشت 1394

نوروز 94 (روز سیزده بدر)

سیزده بدر امسال ما با خانواده پدری من (مامان زهرا) رفتیم روستای مادرم (آقاجری) روستای بسیار خوش اب و هوا ، کلی خوش گذشت به بچه ها وروز به یاد ماندنی بود برامون .     این یک نما از مقبره امامزاده سید ابراهیم در این روستاست که به تازگی در حال بازسازی است.                                                       ...
15 ارديبهشت 1394

جشن نوروزی پیش دبستانی سما

سلام کیارش مامان ، گلم ببخش که این پست خیلی با تاخیر برات میذارم سرم حسابی شلوغ بود تو ایام قبل و بعد عید وبروز بعضی مسایل باعث شد که وقت نکنم به وبلاگتون سر بزنم . قبل عید مدرستون یه جشن مفصل براتون تو تالار ارم گرفت که خیلی هم بهتون خوش گذشت و برنامه های شادی هم براتون تدارک دیده بود از جمله نمایش وموسیقی و...حالا چند تا عکس که خودم ازتون گرفتم براتون اینجا میذارم           اینم یه عکس با داداشی و خانم مربیتون                             ...
15 ارديبهشت 1394

جشن الفبا

کیارش جان دیگه حالا شما حروف الفبارو یادگرفتی البته حروف قرانی رو (چون پیش دبستانیه شما با جامعة القران همکاری داره و با برنامه های اونجا پیش میرید ) الان دیگه کلمات قرانی رو با هجی کردن میخونی ومن کلی بهت افتخار میکنم و کلی هم ذوق میکنم که پسرم داره باسواد میشه ، البته اوایل یه کم مشکل داشتی ، مربیتون میگفت همه بچه همینطور هستند و وقتی هم با مامانای دیگه صحبت کردم دیدم همه مثل شما هستند به همین خاطر از نگرانی در اومدم ، یواش یواش پیشرفت کردی و این اواخر مربیتون میگفت از هر لحاظ عالی هستی . به همین خاطر تو مدرسه یک جشن به نام جشن الفبا براتون گرفتن که به گفته خودت خیلی بهتون خوش گذشت ، مربیتون خانم مهرگان نژاد هم چندتا عکس ازتون گرفته بود...
10 بهمن 1393

دلم گرفت

                                                 سلام به همه دوستای گلم این پستی رو که میذارم نمیدونم درد دله یا همدردی یا..... امروز یه سر به وبلاگمون زدم طبق عادت همیشگی به وبلاگای دیگه هم سر زدم ، دلم خیلی گرفت آخه از میون این وبلاگها وبهایی بودن که مربوط میشد به مادران منتظر ، مادرانی که با وجود نداشتن نی نی برای اونها وب درست کرده بودن وبا نی نی هاشون درد ودل و صحبت کرده بودن و چقد هم مطالب قشنگ و زیبا نوشته بودن وبعض...
10 دی 1393

یک شب برفی

چند شب پیش یه برف خوشگل تو شهرمون بارید ما هم که از بیرون میومدیم رفتیم محوطه مجتمع وچندتا عکس خوشگل از گل پسریها گرفتیم که چندتاشو براتون میذارم.   اینم یه عکس پدری و پسری خیلی دلمون میخواست که آدم برفی درست کنیم اما هوا خیلی سرد بود ومن ترسیدم که گل پسرام سرما بخورن به همین خاطر زود برگشتیم خونه البته کیارش خان با کلی دلخوری و ناراحتی اومد.                                          ...
6 دی 1393

شب یلدا

                              سلام پسرای گلم این پستو با چند روز تاخیر (به علت قطعی نت ) براتون میذارم . اولین عکسها مربوط میشه به جشن یلدا در پیش دبستانی کیارش جون که البته چند روز قبل از شب یلدا گرفته شده بود وکلی به پسر گلم خوش گذشته بود .   این عکس کاردستی که مربیشون درست کرده وبهشون تو جشن داده بود ، دستش درد نکنه.   واما عکسهای شب یلدای خانه امسال ما شب یلدا تو خونه خودمون بودیم و 4 نفری این شبو گذروندیم ، کیارش و کوروش هم کلی بخور بخور کر...
6 دی 1393

حالا نوبت کوروش

حالا بریم سراغ آقا کوروش که این روزا هم خیلی شیطون شده وهم خیلی شیرین زبون که دل منو بابایی رو برده ، با شیرین زبونیاش به تمام اهدافش میرسه ، یه جا بند نمیشه به همین خاطر هم هست که هر چی میخوره وزن خوبی نمیگیره ، از دیوار راست هم بالا میره دائم روی اپن آشپز خونه یا روی لباسشویی و کابینته ، هر جاهم که دستش نمیرسه بلاخره یه چیزی رو پایه میکنه و بالا میره ، توی آشپزخونه کشوی کابینتهارو بیرون میکشه میره روی اونها تا به نقاط بالایی دستش برسه ، همین بلارو سر کمدها هم میاره ، امان از روزی که جای خوراکی مورد علاقشو پیدا کنه تا تمومش نکنه دست بردار نیست،شکستن ظرف و ظروف هم که انگاری شده جزو وظایفش ،خلاصه آقا کوروش داستان داریم باتو این روزا ، چند روز...
6 آذر 1393

یک تیر و دو نشان

سلام کیارش جان که امسال تولدش مقارن شده بود با عاشورا و تاسوعای حسینی خیلی بهانه کیک تولدشو میگرفت تااینکه هفته پیش دوستای من خواستن بیان خونمون منم از فرصت استفاده کردم و یه کیک کوچولو گرفتم تا تو مهمونی با دوستام کیک کیارشو نوش جان کنیم و کیارش هم دست از بهانه جویی برداره ،پسرم چقدر هم خوشحال بود ، قربون دنیای کوچیکت برم که چیزای به این کوچیکی اونقدر تو رو خوشحال میکنه ، کاش همیشه بچه میموندیم پاک و زلال. چند تا عکس هم گرفتیم که دو تا شو اینجا میذارم . البته عکس اول مربوط میشه به روز تولد کیارش که تو وبلاگ گذاشته بودن     کیارش _ کوروش _ دختردوستم فرزانه خانم البته با خالش پروانه جون اومده بود _...
6 آذر 1393